سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تیز فهمی و پرخوری گرد هم نیایند . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----24520---
بازدید امروز: ----18-----
بازدید دیروز: ----2-----
نوشته های همسر یک روحانی

 

نویسنده: ستاره سپهری
شنبه 87/10/14 ساعت 9:52 صبح

امشب رفتیم خونه خاله

پسرخاله واسه این که سر به سر من بذاره شروع کرد ......

 

می گم شوهرت نذری هم زیاد گیرش میاد نه؟

می گم منبری چند می گیره؟

 

بیچاره خاله داشت حرص می خورد ولی من داشتم بهش می‌خندیدم

 

این یکی خیلی جالبه

حقوقش چقده؟ یه ملیون هست؟

منم گفتم یکی از دوستاش براش هشتصد تخمین زده یکی دیگه یک و دویست!

خلاصه وقتی دیدم خاله خیلی حرص می خوره گفتم باشه

الآن زنگ می‌زنم بهش می‌گم

از خاله اصرار که بهش نگو

از پسرخاله که چرا زنگ بزن چه اشکال داره؟

می خوام باهاش حرف بزنم

 

منم شماره رو گرفتم

و پسرخاله یه عالمه دور شوهرم گشت و قربونش رفت!

 

آخر شب وقتی شوهرخاله اومد خونه

خاله یه پرتقال پوست گرفت و داد دستش

منم گفتم ای ول ای ول اون وقت آبجی به من می‌گه چرا شوهرت سیب می‌ذاره دهنت؟

 

خاله رو می‌گی ... هیچ وقت فکر نمی‌کردم انقد پایه باشه

گفت اِ؟ اینطوری گفته؟

من شوهرمو تو خیابون ماچ هم می‌کنم!!!

شوهرخاله هم گفت (البته با لبخندی شیطنت آمیز) بیخود می‌کنی

دفعه دیگه این کارو کردی از ماشین پرتت می‌کنم بیرون

 

ضمناً محمدآقا امشب یه کار خفن کرده

اونم این که طی یک تماس تلفنی فرمودند برای خودت از طرف من گل بگیر به خودت هدیه کن!

آخه من سه تا چیزو خیلی دوست دارم؛ گل، کتاب، لباس ...

من با دیدن این سه تا شیء دهنم آب میفته!!!

و نتیجه شد این:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • نماز عشق
    دلتنگی
    شوهر داری
    آنچه موزمار است!!!
    عشق غرق نمی شود
    عاشق می مانیم
    خاطره دو شب پیش
    فرمت می شویم
    (( دوستت دارم)) کولاک می کنه
    آنتی آخوند !!!!!!!!!!!!!!!
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •